تا حالا پیش اومده با یه طراح گرافیکی به خاطر اینکه کار بدی تحویلتون داده دعوا کنید؟
درسته که شما متخصص نیستید ولی میدونید چی خوبه چی بد. چی به نفعتونه چی نیست. تنها چیزی که شما میخواستید یه سایت بود که کمک کنه تو عرصه آنلاین موفق بشید ولی به جاش یه مشت پیکسل رنگ شده تحویل گرفتید.
بد از همه اینکه حالا مجبورید دوباره همه اون مراحل رو طی کنید. چند ماه وقت از دست دادید، چند صد هزار تومنی از پولتون سوخته، به شهرتتون آسیب رسیده و کلی اعصابتون خورد شده. و حالا باید همه کارها رو دوباره تکرار کنید.
همه اینها مثل یه کابوس میمونه.
اما ما نمیذاریم دیگه این چیزا براتون پیش بیاد. چند تا راز هست که طراح های گرافیکی هیچ وقت بهتون نمیگن و دونستنشون میتونه تو وقت و هزینه های شما صرفه جویی کنه.
- راز اول: زیبایی مهم نیست
شما میخواهید سایتتون ظاهر خوبی داشته باشه و روی کاربرها تأثیر بذاره اما زیبایی نمیتونه منجر به فروش بشه.
اما یه تور راهنما میتونه. میتونید روی سایتتون یه تور راهنما بذارید و کسب و کارتونو به بازدیدکننده ها نشون بدید و بهشون خوش آمد بگید. چیزهایی رو که حتما دوست دارید کاربرها قبل از خروج از سایتتون ببینن بهشون نشون بدید. سایت شما هم مثل تور راهنماباید کاربرها رو درست راهنمایی کنه و به جایی که میخوان برن – و شما میخواهید برن – هدایتشون کنه.
حالا زیبا بودن بده؟
نه من نمیگم سایتتون زیبا نباشه. اگه میتونید هم زیبا باشید و هم نتیجه بگیرید خب خیلی خوبه، حتما این کارو بکنید. اما اگه فکر میکنید فقط باید یکیشو انتخاب کنید، نتیجه گرفتن رو انتخاب کنید. شاید گرفتن جایزه طراحی برای هر کسی خوشایند باشه اما براتون پول نمیشه.
- راز دوم: نیازی به بازسازی سایت نیست
فرض کنید دارید راجع به این فکر میکنید که چطوری خوش تیپ تر به نظر برسید. اگه از یه آرایشگر بپرسید بهتون میگه موهاتونو کوتاه کنید. اگه از فروشنده لباس بپرسید میگه یه دست لباس نو، اگه از یه کفاش بپرسید میگه با کفشای … و …. قضیه رو گرفتید؟
حالا فکر میکنید اگه از یه طراح گرافیکی بپرسید چطوری سایتمو ارتقا بدم چی میگه؟
دقیقا.
دقت کنید که طراحی سایت فقط یه قطعه از پازله. اگه پیامتون اشتباه باشه و بخواهید محتواتونو اصلاح کنید چی؟ اگه برندتون بازار اشتباهی رو هدف گرفته باشه چی؟ اگه استراتژی بازاریابیتون مشکلی داشته باشه چی؟ اگه محصولات یا خدماتتون مشکل داشته باشن چی؟
نمیتونید که از 12 تا متخصص نظرشونو بپرسید – اگر هم بپرسید آخرش مجبورید همه عناصر روی سایتتونو تغییر بدید.
پس باید از متخصصی بپرسید که کارش عمومی تره و به سایت کلی تر نگاه میکنه. یکی که چند تا از عناصر روی سایتتونو تحلیل میکنه و محدوده مشکل رو پیدا میکنه. این متخصص ها همه عناصر رو میشناسن. میدونن عناصر در کنار هم چطور کار میکنن و هر کدوم چه سهمی در تبدیل مشتری دارن.
شاید تعجب کنید اگه بشنوید طراحیتون هیچ ایرادی نداره و فقط روش بازاریابی جدید نکته اش بوده یا نیاز به بهبود محتوای سایتتون دارید. اینطوری چند صد هزار تومنی هم صرفه جویی کردید.
- راز سوم: نیازی نیست خیلی پول خرج کنید
میگن هرچقدر پول بدی همونقدر آش میخوری، بعضی وقتا این حرف درسته. اما معنیش این نیست که باید کل زندگیتونو خرج یه طراحی سایت خوب بکنید.
خیلی از طراح ها هستن که از بی توجهی شما سوءاستفاده میکنن و به نفع خودشون از شما پولهای زیادی میگیرن و با استفاده از اصطلاحات فانتزی و زیبا حرف زدن چشماتونو میبندن.
حواستونو جمع کنید و اسیر این چیزها نشید.
بودجه تونو مشخص کنید و طراح هایی پیدا کنید که با همون بودجه کارتونو انجام بدن. دنبال طراحی بگردید که بتونه نوع سایتی که شما میخواهید رو متناسب با کسب و کارتون دربیاره. تو سایتها بگردید و ببینید اونهایی رو که خوشتون میاد کی طراحی کرده. وقت بذارید. این کار تو مخارجتون صرفه جویی میکنه.
- راز چهارم: نگهداری سایت گرون نیست
خیلی ها از مدیران صنایع به بهونه نگهداری سایت بیش از مقدار لازم پول میگیرن. چون هزینه های طراحی گرافیکی و توسعه سایت معمولا با هم حساب میشن، بعضی از شرکتهایی که به اصول اخلاقی پایبند نیستند سعی میکنند مشتری رو تو یه چرخه ای بندازن که بتونن به بهونه هزینه های نگهداری سایت هر ماه ازش پول بگیرن.
اگه خواستن ازتون هزینه های بالایی برای نگهداری سایت بگیرن، بدونید که نیازی به این هزینه ها نیست.
هزینه هاستینگ؟ این روزها میتونید حتی با ماهی 10000 تومن هم پرداختش کنید، پس چرا خرج اضافی؟
نگهداری؟ چه نگهداری ای؟ آهان، ارتقاهایی که هر از چند گاهی انجام میشن. خب وردپرس و سیستم های مدیریت محتوای دیگه رو که خودتونم میتونید با یه دکمه بروزرسانی کنید.
تغییر محتوا؟ این هم با سیستم های مدیریت محتوا به راحتی انجام میشه. فقط باید وارد سایتتون بشید و دو سه تا کلیک کنید تا هزینه هاتون رو تغییر بدید، یه صفحه جدید به سایتتون اضافه کنید یا نوشته های قبلیتونو عوض کنید. همه این کارها رو خودتون میتونید انجام بدید.
اگه کسی بهتون گفت برای هزینه های نگهداری باید انقدر بپردازید، بپرسید در ازای اون پرداخت ماهیانه، چه خدماتی بهتون ارائه میدن. بعد برید رو گوگل و ببینید این کارهایی که میخوان انجام بدن چقدر ساده هستن.
دوست ندارید خودتون کارهای نگهداری سایتتونو انجام بدید؟ اشکالی نداره، یکی رو استخدام کنید تا براتون انجام بده. فقط مواظب باشید که بخاطر کارهای ساده ای که سریع انجام میشن، ازتون پول زیادی نگیرن.
- راز پنجم: لازم نیست خیلی زیاد خاص باشید
درسته که این روزها باید متفاوت باشید تا بهتر دیده بشید اما بعضی از طراح ها دیگه یکم زیاده روی میکنند و سایتی طراحی میکنند که اونقدر خاصه که همه قوانین رو میشکنه – اون هم نه در جهت بهتر شدن. و نهایتش اینه که سایت خاص شما برای کاربرها تبدیل میشه به یه تجربه گیج کننده.
طراح ها باید تو ساخت سایتها از قوانین مرسوم وب و کارایی تبعیت کنند چون این قوانین راهنمای جهتیابی ساده و سریع سایت شماست. اگه بشکنیدشون بازدیدکننده ها رو گیج میکنید.
مثلا مشتریها میدونن که معمولا RSS بالای سمت راست سایت قرار داره و لوگو هم معمولا بالای سمت چپ سایت (هرچند که تو سایتهای فارسی زبان، چون فارسی از راست خونده میشه باید لوگو سمت راست قرار بگیره، اما سایتها معمولا به تقلید از سایتهای انگلیسی لوگوشونو سمت چپ میذارن) و ستونهای جهتیابی هم که معمولا زیر قسمت هدر قرار دارند.
حالا اگه این رسومات رو بشکنید، یه تجربه بازدیدکننده ای ساختید شبیه قدم زدن در یک جهان ناشناخته. هیچ چیز اونجا که باید باشه نیست، همه چیز برعکسه و گیج کننده است.
و چی میشه؟
مردم از سایتتون خارج میشن. سایتتون به بهونه خاص بودن بی اثر و به دردنخور میشه.
- راز ششم: برندسازی مهارت خاصی است که از عهده هر طراحی برنمیاد
بیشتر طراح ها مهارت توسعه هویت برند ندارن. کارشون تو توسعه طراحی گرافیکی خیلی خوبه و میتونه هویت برند شما رو “انعکاس” بده. اما اگه بهشون اطلاعات مورد نیازشونو نرسونید، فقط بر اساس فرضیه ها کار میکنند.
یعنی فرض میگیرن که بازار هدف شما چه کسایی هستن و چه چیزهایی براشون جذابیت داره. ارزشهای کار شما و پیام بازاریابیتونو فرض میکنند. شخصیت برند شما و نوع تجربه ای که مشتریهاتون موقع کار کردن با شما یا خرید از شما باید داشته باشن رو فرض میکنند.
میدونید که ترجمه دیگه فرض گرفتن چی میشه، نه؟
بهتره قبل از اینکه طراح استخدام کنید، با متخصص های برندسازی کار کنید تا هویت برند شما رو توسعه بدن. یا کار دیگه ای که میشه کرد اینه که با طراح های گرافیکی ای کار کنید که برندسازی بلد باشن و بتونن سایتی طراحی کنن که هویت برند شما رو منعکس کنه. در غیر اینصورت آدمای اشتباهی جذب میکنید و کل سایتتون فقط میشه تلف کردن پول.
- راز هفتم: طراحی فقط کار با فتوشاپ نیست، باید روانشناسی هم بلد بود
این دیگه بزرگترین رازه.
راز سایتهای بزرگ فقط داشتن یه طراحی قشنگ و چند تا محتوای فریبنده نیست. راز واقعی در روانشناسی رو رفتار مشتریه.
طراح گرافیکی باید با روانشناسی رنگ آشنا باشه و بدونه چه تون رنگها و چه سایه هایی با چه آدمایی جور درمیاد. باید بدونه چه تصویری چه آدمایی رو جذب میکنه و برای چه کسایی جذابیت داره و چرا برای اونها جذابیت داره. باید بدونه وقتی آدما روی سایتها فرود میان و سایت شما رو جهتیابی مکنند تو ذهنشون چی میگذره.
آیا منحنی های نرم بهتر از دایره های هم مرکزند؟ آیا آبی بهترین رنگه یا قرمز تیره بهتره؟ چی باعث میشه مردم به سمت راست یا چپ سایت برن؟ سایت باید چه حالت احساسی در مخاطب ایجاد کنه؟ طراحی باید مدرن و ساده باشه یا رنگارنگ و برجسته یا نرم و راحت؟ چشم افراد به کجا حرکت میکنه و چی متوقفش میکنه؟
طراح های خوب جواب این سوالها و خیلی بیشتر از اینها رو میدونن. میدونن که هدفشون اثر گذاشتن روی ذهن و حالت روانی بازدیدکننده و درکی هست که از کسب و کار شما دارن. هرچی طراح ها بیشتر با رفتارهای مردم آشنا باشه، بدونه چی اونها رو به اقدام وامیداره و به چه طرقی به عناصر مختلف واکنش نشون میدن، بهتر میتونه روشهایی روی سایتتون بکار ببره که مخاطب رو برای خرید یا اقدام قانع کنه.
به این ترتیب سایتی برای شما میسازن که توجه ها رو به خودش جلب کنه و منجر به فروش بشه.
شما هم همینو میخواهید دیگه؟