بعضی ها فکر میکنند برای روایت داستان برندشون فقط باید تاریخ های مهم رو دنبال هم ردیف کنند و با یک عکس دانلودی روی صفحه درباره ما بذارن. در صورتی که داستان برندتون باید بتونه شما رو متمایز جلوه بده، باید یه چیزی باشه که شما رو از رقباتون جدا کنه و بقیه رو به شراکت با شما ترغیب کنه. یه فرصتیه که به جای صحبت کردن از محصولات و خدماتتون، راجع به ارزش واقعی شراکت با شرکتتون حرف بزنید.
برای روایت قصه شرکت و برندسازی B2B روشهای مختلفی وجود داره که بشه طوری داستان برند رو تعریف کرد که برای مخاطب هدف هم جالب و جذاب باشه. تو این پست پنج تا از این روشها رو معرفی میکنیم.
تاریخچه شرکتتونو روایت کنید
شرکت شما با یه هدفی تأسیس شده و این هدف فقط منحصر به پول درآوردن نمیشه. هدف اصلی تأمین یه نیازی بوده. یکی از روشهای خوبی که میتونید باهاش داستان برندتونو بگید همینه که تاریخچه تأسیس شرکت رو تعریف کنید. تو این داستان به سوالاتی مثل اینها جواب بدین:
- چرا ما این کار رو شروع کردیم؟
- چه عواملی به موفقیت ما تو این سالها کمک کرد؟
- چطوری با بازار این کار سازگار شدیم؟
- ما روی تأمین چه نیازهایی کار میکنیم؟
- چطوری رشد کردیم و کارمونو توسعه دادیم تا بتونیم نیازهای مشتریهای بیشتری رو تأمین کنیم؟
قصه ای بسازید که تاریخ شرکتتونو بازگو کنه، مخاطب هدف رو نشونه بگیرید و ارزشهای شرکتتونو بگید. روی تأمین نیازهای مشتریها تأکید کنید. این روش باعث میشه مشتریها خودشونو در مرکز توجه کاری شما ببینند و به همکاری با شما ترغیب بشن.
مؤسسان شرکتتونو معرفی کنید
خیلی از شرکتهای B2B بر اساس صبر و روحیه کارآفرینی یه مؤسس یا مؤسسانی بوجود اومدند. به خصوص تو ایران که خیلی داستان کارآفرینها رو مشنویم که تونستند با صبر و پشتکار به موفقیت برسند، حالا یا این پشتکار رو در راه نوآوری صرف کردند یا خدمت رسانی به مشتریها یا دانش. نور رو بندازید روی مؤسسهای شرکتتون و داستان برندتونو روایت کنید و از این راه یه ارتباط عاطفی با مخاطب برقرار کنید. تو این داستان باید به این سوالات جواب بدید:
- پیش زمینه یا تخصصهاشون چی بوده؟
- چه اتفاقاتی اونها رو به تأسیس شرکت ترغیب کرد؟
- چه دیدی به شرکت داشتند؟
- چطوری با مشتریها تعامل دارند؟
- ارزشهای حرفهای اصلی این افراد چیه؟
معرفی مؤسسان شرکت باعث میشه پشت هویت شرکت یه چهره انسانی قرار بگیره و برند بهتر با مخاطب ارتباط بگیره. به خصوص برای شرکتهای قدیمی که دیگه مؤسسانشون دخالتی در مدیریت شرکت ندارند، خیلی میتونه ترغیب کننده باشه. این روش میتونه به پایه و اساس برند B2Bتون اشاره کنه.
از زمانهای مهم بگید
اگه اتفاقات بزرگ یا دستاوردهایی که در تاریخ برندتون بدست آوردید با بازار هدف ایدهآلتون همخوانی داره، این حوادث رو در کنار هم قرار بدید و داستان رو اینطوری روایت کنید. توصیف این حوادث به ترتیبی که اتفاق افتادند هم ساده است و هم میتونه به طرز جالبی پایه و اساس شرکتتونو منتقل کنه وهم تغییرات و دستاوردهای شرکت رو در طول زمان نشون میده. اگه میخواهید اینطوری داستانتونو تعریف کنید باید به این سوالات جواب بدید:
- چه نوآوریهایی وارد این صنعت کردیم؟
- در فناوری یا خدمات خاصی پیشقدم بودیم؟
- چه جوایزی تو این صنعت دریافت کردیم؟
- چه سهمی از این صنعت داریم؟
- دورههایی بوده که رشد یا تغییر مهمی داشته باشیم؟
همینطور که دارید این حوادث مهم رو زمانبندی میکنید (و لازم هم نیست که خیلی بسط بدید)، به حوادث یا دستاوردهایی فکر کنید که شمارو در نظر مخاطب معتبر میکنه و تو حوزه کاری خودتونو بهتون اقتدار میده. برندسازی B2B همیشه باید تو داستانهاش مخاطب رو بعنوان شرکت کننده فعال ببینه. یادتون باشه غریبه ندونیدشون.
به مشتریهاتون برگردید
اگه بخاطر مشتریهاتون نبود، ورشکست میشدید. همین حقیقت ساده نشون میده همیشه باید تو برندسازی و بازاریابی به مشتریهاتون برگردید. برای خیلی از شرکتهای B2B، وجود مشتری یه ضرورته. نیازهای مشتریها بهشون امکان ارائه خدمات یا تولید محصول میده. تو شرکتهای B2B دیگه رابطه مشتری-فروشنده نیست و این رابطه بیشتری شراکتیه. یکی از راههای جالب روایت داستان برند برگشتن به مشتریها، نیازها و نحوه همکاری شرکت با مشتریهاش و حل مشکلاتشونه. با روایت داستان مشتریهاتون، داستان خودتونو تعریف کنید و به این سوالات جواب بدید:
- چه مشکلاتی رو میتونیم حل کنیم؟
- موارد خاصی که داشتیم، مواقعی بوده که روی کار یه مشتری تأثیر قابل توجهی گذاشتیم؟
- چطوری کمک میکنیم تا مشتریهامون موفق باشند؟
- ارزشهامون چه اثرات مثبتی روی مشتریها میذارن؟
- شعار کاریمون چیه؟
- چه نمونه نتایجی تا حالا از خدماتمون بدست آوردیم؟
- فرایند و پروسه جدید خدمات مشتریان به کجا میره؟
مشتریهای شما دوست دارن بدونن چه پیشنهاداتی براشون دارید و برندتون چی کارها میکنه. یه داستان جذاب برای برندتون بنویسید که مشتریها رو به شراکت ترغیب کنه و راه حل های خلاقانه ای نشون بده.
کارمندهاتونو توصیف کنید
شاید شرکت شما خیلی داستان بسیط و خاصی نداشته باشه، نه مطالعه موردی مشتری، و نه موسس به یاد موندنی ای. نگران نباشید، کارمند که دارید. کارمندهاتون حکم سربازهای برندتون هستند. اگه کارشونو عالی انجام بدن و برندتونو خوب به نمایش بذارن، میتونه منجر به وفاداری مشتریها بشه و مشتریهای اختصاصی براتون به همراه داشته باشه. داستانتونو حول این موضوعات بنویسید؛ راجع به استعدادهای کارمندها و دستاوردهاشون بنویسید و روی این سوالات مانورد بدید:
- کارمندهامون چطوری برندمونو نشون میدن؟ مثال بزنید.
- مشتریهامون از کدام فعالیتها یا گرایشات شرکتمون خوششون میاد؟
- مشتریها در مورد کارمندها چه بازخوردهای مثبتی داشتند؟
- برندمون مبلغ چه نوع رفتارهاییه؟
- از نظر ما کارمند ایدهآل چه کسیه و چطوری شرکت رو نشون میده؟
اینجا هم مثل وقتی که میخواستیم از موسسان شرکت حرف بزنید، ویژگیهای کارمندهاتونو بگید و چهره انسانی به سازمانتون بدید. دیگه خودتونو یه شرکت نرم افزاری نبینید که برای شرکتهای بهداشتی خدمات رسانی میکنه، بلکه شما الآن یه شریک نزدیک هستید که چالشهای بازار رو ارزیابی میکنه و با یک چهره دوستانه براشون راه حلهای شخصی ارائه میده.
داستان برندتون
تو برندسازی B2B، روایت داستان برند احتمال اینکه مخاطب هدف باهاتون ارتباط برقرار کنه رو افزایش میده و ارتباطتونو با مشتریهای فعلی تقویت میکنه. این داستان باید به این سوال جواب بده که “چرا ما باید شرکت شما رو به فلان شرکت دیگه ترجیح بدیم و با شما کار کنیم، نه اونها؟”. داستانی تعریف کنید که جذاب، فریبنده و سرگرم کننده باشه. باهوش باشید و طوری به داستان پر و بال بدید که خواننده مشتاق خوندن بشه.
اگه برای روایت داستان برندتون کمک لازم دارید، همین امروز یه وقت مشاوره از مستر وب بگیرید.